ريحانه
 
 


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





جستجو


 



​در 

این 

هوا 

که 

گرفته ستــ 

و 
گاه 

بارانیستــ

هوا هواے زیارت، شاه خراسانیستـــ

مـن..؛

فقـط یڪ بلیـطِ

رفـتِ مشـهـد می‌خـواهـم..!
حتـی‌الامڪان‌ بدونِ برگشـت.. 
#شاه‌پناهم‌بده..

موضوعات: محبت علي(ع)  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-08-07] [ 05:55:00 ب.ظ ]




? #یک_دقیقه_مطالعه 

 

شب سردی بود… 

 

پيرزن بيرون ميوه‌فروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه مى‌خريدند.  شاگرد ميوه‌فروش، تُند تُند پاكت‌هاى ميوه را داخل ماشين مشترى‌ها مى‌گذاشت و انعام مى‌گرفت.

پيرزن با خودش فكر مى‌كرد چه مى‌شد او هم مى‌توانست ميوه بخرد و ببرد خانه… رفت نزديك‌تر… چشمش افتاد به جعبه چوبى بيرون مغازه كه ميوه‌هاى خراب و گنديده داخلش بود. با خودش گفت: «چه خوبه سالم‌ترهاشو ببرم خونه.» مى‌توانست قسمت‌هاى خراب ميوه‌ها را جدا كند و بقيه را به بچه‌هايش بدهد… هم اسراف نمى‌شد و هم بچه‌هايش شاد مى‌شدند. برق خوشحالى در چشمانش دويد… 

ديگر سردش نبود!

پيرزن رفت جلو، نشست پاى جعبه ميوه. تا دستش را برد داخل جعبه، شاگرد ميوه‌فروش گفت: «دست نزن ننه! بلند شو و برو دنبال كارت!» پيرزن زود بلند شد، خجالت كشيد. چند تا از مشترى‌ها نگاهش كردند. صورتش را قرص گرفت… دوباره سردش شد… 

راهش را كشيد و رفت.

 

چند قدم بيشتر دور نشده بود كه خانمى صدايش زد : «مادرجان، مادرجان!» پيرزن ايستاد، برگشت و به آن زن نگاه كرد. زن لبخندى زد و به او گفت: «اينارو براى شما گرفتم.» سه تا پلاستيك دستش بود، پُر از ميوه؛ موز، پرتقال و انار.

پيرزن گفت: «دستت درد نكنه، اما من مستحق نيستم.»

زن گفت: «اما من مستحقم مادر. من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به هم‌نوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسان‌ها و احترام گذاشتن به همه آنها بى‌هيچ توقعى. اگه اينارو نگيرى، دلمو شكستى. جون بچه‌هات بگير.» زن منتظر جواب پيرزن نماند، ميوه‌ها را داد دست پيرزن و سريع دور شد… پيرزن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه مى‌كرد. قطره اشكى كه در چشمش جمع شده بود، غلتيد روى صورتش. دوباره گرمش شده بود… با صدايى لرزان گفت: «پيرشى ننه، پيرشى!… خير ببينى…» هيچ ورزشى براى قلب، بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست

 

?پیشاپیش یلدای مهربانی که نماد خانواده دوستی و عشق ورزیدن به هم نوع است را شادباش میگوییم… ?

 

یلدای امسال در هنگام خرید میوه سهم تنگدستان آبرومند را فراموش نکنیم ??

 

موضوعات: محبت علي(ع)  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-09-28] [ 05:00:00 ب.ظ ]




‍ ‌ ‌ 

این روز ها نشانه های آخرالزمان⏲ را به وضوح حس میکنم…��

 

به وضوح می بینم که مفهوم کلمات? را گم کرده ایم…!

 

عشق? و هوس?…

 

زن ?و مرد?…

 

عزا ?و عروسی?…

 

دختران? با تیپ پسرانه? در خیابان های شهر جولان می دهند و پسران با موهای رنگ شده? و"ابرو"هایی که با رفتنشان"آبرو"یشان هم رفت?؛

تیپ زنانه ?شان را به نمایش می گذارند…

 

مجلس عزا? که میروی،همه با صورت های رنگی ??و لباس آنچنانی که معروف به لباس مجلسی?(؟)البته از نوع عزاش?(!)جلوی چشمانت رژه می روند!

 

چادری که روی دوششان افتاده و موهایی ?که ده سانت بیرون جلوه گری می کنند…!

 

اما در مجلس عروسی?؛

 

بازهم با لباس مشکی عزا?(؟)البته از نوع عروسیش?(!)نشسته اند!……

 

جالب این است که مشکی در عروسی مد است و مجلسی اما به چادر که می رسد می شود:مایه ی افسردگی? بعضی ها^_^

 

بهانه های مختلف برای سر نکردن چادر می آورندکه

 

چون در فیلم ها آدم های فقیر �چادر سر میکنند،پس من سر نمی کنم!

چادر برای بدبخت ?بیچاره هاست!

چون من خیلی پولدارم ?نیازی به چادر ندارم!

 

شما فقط بعضی از فیلم هارا می بینی که به نفع شماست…✌️

اصلا چرا به فیلم نگاه می کنی؟?

 

الگوی دختر مسلمان حضرت زهراست یا فیلم؟؟…⁉️⛔️

 

نعوذبالله? شما از دختر پیامبر که بالاتر نیستی!?

 

چرا شلوار ?پاره که مد می شود می پوشی و راه میروی!?

 

شلوار پاره که بیشتر برای فقراست…?

 

بعضی از پسر ها ?می گویند:پسر که حجاب نمی خواهد!?

 

نمی دانم…☹️

 

شاید اینطور می خواهند شلوار فاق کوتاهشان که بدنشان را به نمایش گذاشته توجیه کنند…?

 

یا تیشرت ?تنگ و کوتاهشان را…؟❌

 

یا موهایی که در شان یک پسر مسلمان نیست…⛔️

 

مدل موی فلان فوتبالیست خارجی شده الگویشان در کوتاه کردن مو…?

 

الگوی یک پسر مسلمان مگر نه اینکه باید حضرت علی(ع)باشد؟?

 

یا علی اکبر امام حسین(ع)؟?

 

یا……؟؟

 

عکس ?شهدا را میبینید و عکس⚠️❌❌ شهدا عمل می کنید…

 

چند شهید باید در وصیت نامه? شان توصیه کنند که برادرم? و خواهرم?،حجاب و نگاه? را حفظ کن…

 

مگر نه اینکه با کارهایمان قلب? امام زمان(عج)را می شکنیم…?

 

مگر نه اینکه خون ❣شهدا را زیر پا می گذاریم…?

 

خدایا!?

 

به ما کمک کن در این هیاهوی? آخرالزمان⏲ با حجابمان سرباز? امام زمان و مدافع ⚔خون شهدا باشیم…

 

خدایا به ما رحم کن…??

 

نمیدانم این روز ها چه چیزی ❓در کجای جهان"عوض"❌شده که مفهوم هر چیز را"عوضی” می فهمند

موضوعات: محبت علي(ع)  لینک ثابت
 [ 04:58:00 ب.ظ ]




اين خيلي قشنگه : همه تون تو گروه هاتون بزارید.

 

از طرف خدا،،

 

 

? عالم ز برایت آفریدم، گله کردی

 

? از روح خودم در تو دمیدم، گله کردی

 

? گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند

 

?صد ناز بکردی و خریدم،گله کردی

 

? جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور

 

? از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردی

 

? گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم

 

? بر بخشش بی منت من هم گله کردی

 

? با این که گنه کاری و فسق تو عیان است

 

? خواهان توأم، تویی که از من گله کردی

 

? هر روز گنه کردی و نادیده گرفتم

 

? با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردی

 

? صد بار تو را مونس جانم طلبیدم

 

? از صحبت با مونس جانت، گله کردی

 

? رغبت به سخن گفتن با یار نکردی

 

? با این که نماز تو خریدم، گله کردی

 

? بس نیست دگر بندگی و طاعت شیطان؟؟

 

? بس نیست دگر هرچه که از ما گله کردی؟؟!

 

? از عالم و آدم گله کردی و شکایت

 

? خود باز خریدم گله ات را، گله کردی..

 

 

همیشه شکر گذار خدا باش , و به آنچه داری قانع و شاد باش,

 

شکرت خدا??

موضوعات: محبت علي(ع)  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-09-14] [ 07:00:00 ب.ظ ]




✨﷽✨

 

#خنده_فرشتگان_به_بی‌حجاب_ها?

 

رسول خدا صلی الله علیه و آله از حضرت جبرئیل علیه السلام سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند ؟

 

??جبرئیل علیه السلام فرمود :

 

{المرأه البارزه‌إذا ماتت فیسجّى قبرها حتّى

یسوّى علیه اللّبن لئلّا یطّلع على حجمها، فتضحک‏ الملائکه و تقول: حین کانت مشتها فماسجّیتموها،

والآن صارت منفّره فسجّیتموها؟!(۱) 

 

?یکی از آنجاهای که فرشتگان می خندند ، زمانی است که زن بی حجاب و بدحجابی می میرد و بستگان او را در قبر می گذارند ، و روی آن زن را با خشت و خاک می پوشانند تا بدنش دیده نشود .

 

 

??فرشتگان می خندند و می گویند :

 

?تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می کرد و به گناه می انداخت ، ( پدر و برادر و شوهرش و … از خود غیرت نشان ندادند ) و او را نپوشاندند ، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می پوشانند .

 

?? مواعظ‌العددیه صفحه۹۰

موضوعات: محبت علي(ع)  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-08-30] [ 07:28:00 ب.ظ ]




ﻣﺮﺩ ﻋﯿﺎﻟﻮﺍﺭﯼ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺳﻪ ﺷﺐ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺳﺮ ﺑﺮ ﺑﺎﻟﯿﻦ ﮔﺬﺍﺷﺖ .

ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ وادار کرد ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺮﻭﺩ

ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺼﯿﺒﺶ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ .

 

ﻣﺮﺩ ﺗﻮﺭ ﻣﺎﻫﯿﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺯﺩ ﺗﺎ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﻏﺮﻭﺏ ﺗﻮﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﺗﻮﺭﺵ ﻧﯿﻔﺘﺎﺩ .

 

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺗﻮﺭﺵ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﻣﺎﻫﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻪ ﺗﻮﺭﺵ ﺍﻓﺘﺎﺩ .

ﺍﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻧﺠﻬﺎﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺮﺩ .

ﺍﻭ ﺯﻥ ﻭﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻫﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﻏﺎﻓﻠﮕﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ؟

 

ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ می رفت

ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮔﺮﺩﺵ ﺑﻮﺩ .

ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﺷﺘﻪ ﯼ ﺧﯿﺎﻟﺶ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺖ ﭼﯿﺴﺖ؟

ﺍﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮﺭﻡ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ

ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺁﻥ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺪﺍﺩ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺸﮑﺮ ﻫﻢ ﻧﮑﺮﺩ .

 

ﺍﻭ ﺳﺮﺍﻓﮑﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ

 ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﻭ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﺑﻨﺪ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ .

ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﺎ ﻏﺮﻭﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﻪ ﮐﺎﺥ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻭ ﺟﻠﻮ ﻣﻠﮑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺒﺎﻟﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺻﯿﺪﯼ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .

 

ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻠﮑﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩ، ﺧﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ،

ﺩﺭﺩ ﺷﺪﯾﺪﯼ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺶ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩ ﺳﭙﺲ ﺩﺳﺘﺶ ﻭﺭﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ .

ﭘﺰﺷﮑﺎﻥ ﮐﺎﺥ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻗﻄﻊ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﻧﮑﺮﺩ

 ﺩﺭﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺳﺖ ﺗﺎ ﻣﭻ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺗﺎ ﺑﺎﺯﻭ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ 

 ﭼﻨﺪﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻮﺍﻝ ﺳﭙﺮﯼ ﮔﺸﺖ 

 

ﭘﺰﺷﮑﺎﻥ ﻗﻄﻊ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﻭ ﺭﺍ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﮐﺮﺩﻧﺪ

 ﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻌﺪﺍﺯ ﺍﺯﺩﯾﺎﺩ ﺩﺭﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ .

 

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﯾﺪﻧﺪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺟﺴﻤﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﮐﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺶ ﺍﻓﺘﺎﺩ 

ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ 

ﻭ ﻣﺴﺘﺸﺎﺭﺍﻧﺶ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻇﻠﻤﯽ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪﻩ 

ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﺮﺩ ﻣﺎﻫﯿﮕﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﻧﺰﺩﺵ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ .

 

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺎﻫﯿﮕﯿﺮ ﻓﻘﯿﺮ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﮐﻬﻨﻪ ﻭ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ 

 

ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ :ﺁﯾﺎ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ

ﺁﺭﯼ ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻣﺎﻫﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺯ ﻣﻦ ﮔﺮﻓﺘﯽ 

- ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﻣﺮﺍ ﺣﻼﻝ ﮐﻨﯽ .

- ﺗﻮ ﺭﺍ ﺣﻼﻝ ﮐﺮﺩﻡ .

- ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﻭﺍﻫﻤﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ، ﭼﻪ ﮔﻔﺘﯽ ؟؟؟

ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ :

ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ

ﺍﻭ ﻗﺪﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ،

ﺗﻮ ﻫﻢ ﻗﺪﺭﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ …

موضوعات: محبت علي(ع)  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-08-23] [ 06:58:00 ب.ظ ]




? چرا ظالم ها سالم ترند‼️

 

?چرا بعضی آدم ها با کوچکترین گناهی تو همین دنیا مجازات میشن. اما یه سری هر گناهی دلشون میخواد میکنن و روز به روز هم پیشرفت؟ پس عدالت خدا کجاست !!

 

? آدمها سه دسته اند:

عینک

ملحفه

فرش

 

?وقتی یک لکه چایی بنشیند روی عینک بلافاصله آن را با دستمال کاغذی پاک میکنی !

 

?وقتی همان لکه بنشیند روی ملحفه می گذاری سر ماه که با لباسها و ملحفه ها جمع شود و همه را با هم با چنگ میشویی!

 

?اما وقتی همان لکه بنشیند روی فرش میگذاری سر سال با دسته بیل به جانش می افتی!

 

?خدا هم با بنده های مومنش مثل عینک رفتار می کند. بنده های پاک و زلال که جایشان روی چشم است تا خطا کردند بلافاصله حالشان را می گیرد(البته در دنیا و خفیف)،

دیگران را به موقعش تنبیه میکند آن هم با چنگ،

و آن گردن کلفت هایش را میگذارد تا چرک هاشان جمع شود.

 

?خداوند در قرآن کریم می فرماید:"(وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ) (إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً)  (وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ)" 

«گمان نکنند آنهایى که کافر شدند، مهلتى که به ایشان مى‏دهیم براى آنها خوب است». «بلکه مهلت مى‏دهیم تا به گناه و طغیان خود بیفزایند» (وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ)

 

?‌?‌?‌???

موضوعات: محبت علي(ع)  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-08-16] [ 09:39:00 ب.ظ ]




? #یک_دقیقه_مطالعه 

 

عروسکی که در پنج سالگی خراب شد و کلی غصه اش را خوردیم، در ده سالگی دیگر اصلا مهم نیست.

 

نمره امتحانی که در دبیرستان کم شدیم و آنقدر به خاطرش اشک ریختیم و روزگارمان را تلخ کرد در دوران دانشگاه هیچ اهمیتی ندارد و کلا فراموش شده است.

 

آدمی که در اولین سال دانشگاه آنقدر به خاطرش غصه خوردیم و اشک ریختیم و بعد فهمیدیم ارزشش را نداشته و دنیایمان ویران شد، در سی سالگی تبدیل به غباری از یک خاطره دور دور دور شده که حتی ناراحتمان هم نمیکند….

 

و چکی که برای پاس کردنش در سی سالگی آنقدر استرس و بی خوابی کشیدیم، در چهل سالگی یک کاغذ پاره بی ارزش و فراموش شده است.

 

 

❇️ پس یقین داشته باش که مشکل امروزت، اینقدرها هم که فکر میکنی بزرگ نیست، این یکی هم حل می شود، میگذرد و تمام میشود، غصه خوردن برای این یکی هم همان قدر احمقانه است که در سی سالگی برای خراب شدن عروسک پنج سالگی ات غصه بخوری!!!!! 

همه مشکلات،همان عروسک پنج سالگی هستند.?‌?‌?‌???

موضوعات: محبت علي(ع)  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-08-09] [ 04:22:00 ب.ظ ]




۱۰ جمله گلچین شده زیبا از استاد الهی قمشه ای: ۱-قرار نیست در کاری عالی باشید تا آن را شروع کنید قرار است آن را شروع کنید تا در آن کار عالی شوید… ۲-اعتماد ساختنش سالها طول میکشد ، تخریبش چند ثانیه و ترمیمش تا ابد… ۳- ایستادگی کن تا روشن بمانی ؛شمع های افتاده خاموش می شوند… ۴- دوست بدار کسی را که دوستت دارد حتی اگر غلام درگاهت باشد؛دوست مدار کسی را که دوستت ندارد حتی اگر سلطان قلبت باشد… ۵- هیچ کدام از ما با “ای کاش”، به جایی نرسیده‌ایم… ۶- “زمان” وفاداریه آدما رو ثابت میکنه نه “زبان” … ۷- همیشه یادمون باشه که نگفته هارو میتونیم بگیم اما گفته هارو نمیتونیم پس بگیریم … ۸- خودبینی، دیدن خود نیست،خودبینی، ندیدن دیگران است… ۹- هیچ آرایشی شخصیت زشت را نمی پوشاند ! ۱۰- آدمـها را به انــدازه لــیاقــت آنها دوست بدار و به انــدازه ظــرفــیت آنها ابراز کــن…❤️?‌?‌?‌? ??

موضوعات: محبت علي(ع)  لینک ثابت
[دوشنبه 1396-08-01] [ 05:12:00 ب.ظ ]




لذت اغوش خدا
واقعاخدا خیلی عجیب عمل میکنه مدام به ملاکه وموجودات عالم هستی میفرماید:این بنده من درسته اشتباه کرده اما شمانزنیدش بهش رنج ندید حالاصبرکنید جبران میکنه بایه حالت نگرانی مدام دنبال اینه که بنده هاش تااونجا که میشه رنج کمتری بکشن انقدر خدارنج های انسان روکم میکنه
که فرشته هامیگن خدایا مگه نگفتی دنیا محل رنجه چرا داری بازی روبهم میزنی؟
اینجاست که خداوند متعال میفرماید:دلم نمیاد دیگه این بنده ای هست که خودم خلقش کردم…
حاج اقایه سوال؟شمااین همه درمورد طبیعی بودن رنج صحبت کردی اماحالا میگی که خدا دلش نمیاد به مارنج بده؟
ببین:این مهربونی خدا روشمازمانی میبینی که اول قصه رنج روبرای خودت جاانداخته باشی…
اون موقع هست که فقط لطف خدارومیبینی…
برنامه جامع دین

موضوعات: عشق به خدا, محبت علي(ع)  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-07-25] [ 11:38:00 ق.ظ ]


...


«تنهاواجبي كه تعطيلي ندارد»
(قال رسول الله صلي عليه وآله)
جبرئيل نزدمن آمدوگفت:اي محمدخداوند به توسلام مي رساندوميفرمايند:
نمازراواجب كردم ولي اين تكليف راازمعذورومجنون وطفل برداشتم.
وروزه راواجب كردم ولي آن رابراي مسافرالزامي نكردم.
وحج راواجب كردم ولي آن راازبيمارنخواستم.
وزكات راواجب كردم ولي آن راازگردن نيازمندساقط كردم.
امادوست داشتن علي بن اب طالب(عليه السلام)راواجب
كردم ومحبتش رابرتمام اهل آسمان وزمين الزام نمودم
بدون آنكه رخصتي درآن باشد.

بحارالانوارج40ص46
الفضاعل ص154و155

موضوعات: محبت علي(ع)  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-10-01] [ 11:25:00 ق.ظ ]